از آنجا که بهترین ذخیره برای انسان به ویژه بعد از مرگ ذخیره عمل صالح و باقیات الصالحات است و با فرا رسیدن مرگ و وفات انسان تمامی ارتباط او با دنیا و زخارف دنیا قطع می شود و طبق احادیث شریفه رابطه او با عالم ملک منقطع می گردد ، جز آنچه از باقیات صالحات و آثار ماندگار از او در عالم دنیا مانده باشد که برای خدا انجام گرفته و مایه تأیید و تقویت دین و مسلمانان و برکات آن برای آیندگان و نیازمندان و اصلاح امور و ارتقای معارف حقه و ارزش های الهی و ولائی باشد و طبق احادیث شریف آثار ماندگار باشد.
در ادمه به توضیح مختصری پیرامون این باقیات صالحاتی که در روایت بیان شده می پردازیم:
باقیات صالحات از مسائل مهمی است که قرآن نیز در دو آیه بر آن تأکید کرده است: «وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْاْ هُدًى وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرْ مَّرَدًّا»[1]؛ «و خدا هدایت یافتگان را بر هدایت مى افزاید و اعمال صالحى که (اجرش نعمت) ابدى است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جاه فانى دنیا) است هم از جهت ثواب الهى و هم از جهت حسن عاقبت اخروى».
« الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً».[2] ؛ «مال و فرزندان، آرایش و زیور زندگى دنیا هستند، ولى اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ امید داشتن به آنها نیکوتر است».
قطعاً باقیات صالحات از موضوعات مهمی بوده که برای لزوم تلاش در کسب آن، روایات بسیاری وجود دارد و حتی در روایتی از باقیات صالحات تعبیر به گنج شده است که گنج واقعی برای انسان، همین می تواند باشد: «امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداى عزوجل به موسى (علیه السلام) فرمود: در شب و روز مرا بسیار یاد کن و هنگام ذکر من خاشع باش، و به هنگام بلا شکیبا باش، و پیش ذکر من آسوده باش و مرا پرستش کن و چیزى را شریک من قرار مده، بازگشت همه به سوى من است، اى موسى مرا (براى روز درماندگى) ذخیره خود ساز، و گنج (باقیات صالحات) کردارهاى شایسته و پاینده خود را به من بسپار».[3]
«باقیات صالحات؛ اعمال صالحى است که نزد خدا محفوظ مى ماند و باعث شکر و اجر عظیم خداوند مى شود».[4]
بنابر این تعریف، باقیات صالحات اعمال صالحی هستند که انسان در دنیا انجام داده و در آخرت ثمره اش را می بیند.
طبق این تعریف می توان در وجه تسمیه این اصطلاح گفت: «اعمال انسان، براى انسان نزد خدا محفوظ است و این را صریح قرآن فرموده است.
پس اعمال آدمى براى آدمى باقى مى ماند و از آن به باقیات یاد می شود. حال اگر آن عمل صالح باشد باقیات صالحات خواهد بود، و این گونه اعمال نزد خدا ثواب بهترى دارد، چون خداى تعالى در قبال آن به هر کس که آن را انجام دهد پاداش خیر مى دهد و نیز نزد خدا بهترین آرزو را متضمن است».[5]
«راوی از امام صادق (علیه السلام) در مورد باقیات صالحات پرسید، ایشان فرمود: باقیات صالحات همان نماز است؛ پس بر انجام آن مراقبت کن ...»
در این جا تعدادی از مصادیق باقیات صالحات را بر اساس روایات و کلام بزرگان بر می شمریم:
الف. ذکر گفتن: «امام باقر (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) از کنار مردى عبور می کرد که در باغش درخت می کاشت. پس آن حضرت (صلی الله و علیه وآله) در کنارش ایستاد و فرمود: تو را راهنمائى نکنم بر کاشتن درختى که ریشهاش پا برجاتر و میوه هایش زودرس تر و بهتر و پاینده تر باشد؟ عرض کرد: چرا مرا رهنمائى فرما اى رسول خدا، فرمود: چون بامداد کنى و شام کنى بگو: «سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر»؛ زیرا اگر آن را بگویى به شماره هر تسبیحى ده درخت در بهشت دارى (که هر درختى از آنها یک نوع) از انواع میوه ها (می دهد) و آنها از (باقیات صالحات) است».[6]
در این روایت اگرچه تعدادی از ذکرها بیان شده است، ولی می توان این استنباط را داشت که هر ذکری که در آن یاد خداوند و حمد و ثنای او وجود داشته باشد، می تواند مصداقی از باقیات صالحات قرار گیرد.
ب. نماز خواندن: «امام صادق (علیه السلام): باقیات صالحات همان نماز شب و دعای سحر است».[7]
«راوی از امام صادق (علیه السلام) در مورد باقیات صالحات پرسید، ایشان فرمود: باقیات صالحات همان نماز است؛ پس بر انجام آن مراقبت کن ...».[8]
ج. در برخی از روایات نیز محبت اهل بیت علیهم السلام به عنوان باقیات صالحات شمرده شده است: «امام صادق (علیه السلام) به حصین بن عبد الرحمن فرمود: محبت ما اهل بیت را کوچک مشمار که آن از باقیات صالحات است».[9]
«ابوبصیر می گوید: امام صادق (علیه السلام) در بیان باقیات صالحات فرمودند که همان ائمه اطهار می باشند».[10]
د. معانی کلی دیگری نیز در ضمن معنای باقیات صالحات ذکر شده است: «باقیات صالحات همان علم و عمل درست است و این دو بهتر از مال و مقام هستند؛ زیرا نفع این دو دائمی و باقی می باشد اما مال و مقام، از بین می روند».[11]
«(در بیان باقیات صالحات) .... بالاترین درجه ثواب، تفکر در معرفت و شناخت خداوند و در کس محبت او می باشد؛ زمانی که انسان می گوید سبحان اللّه همانا به دست آورده که خداوند از هر چیزی که شایسته او نیست، منزه می باشد و این سعادت بزرگ برای انسان است».[12]
«نمازهای پنج گانه، اعمال حج، روزه ماه رمضان و ... ذیل باقیات صالحات قرار می گیرند».[13]
این ها موارد و مصادیقی بودند که در احادیث و تفاسیر برای باقیات صالحات به معنای اول، ذکر شدهاند اما همان گونه که گفته شد اینها در مقام حصر نبوده و تنها ذکر مصداق می باشد و این اصطلاح میتواند دایره بسیار وسیعی را در بر بگیرد.
«امام صادق (علیه السلام) به حصین بن عبد الرحمن فرمود: محبت ما اهل بیت را کوچک مشمار که آن از باقیات صالحات است»
در روایتی از امام صادق علیه السلام است که می فرماید: اجر و پاداشى انسان را (پس از مرگ) دنبال نمی کند مگر سه خصلت:
1. صدقه جاریهاى که پس از مردن شخص نیز جریان داشته باشد و این صدقه حتی اگر تا روز قیامت هم باقى باشد، پاداشش به آن شخص می رسد. صدقه و خیراتى که وقف نموده که به ارث وارث نیز نرسد.
2. روش خیر و سیره هدایت کنندهای که ایجاد کرده و خود به آن عمل می نموده و دیگران هم پس از آن به آن عمل می نمایند.
3. فرزند صالحى که براى او استغفار نماید».[14]
در روایتی دیگر حضرت فرمودند: شش خصلت است که مومن بعد از مردن از آنها بهره مند می گردد:
1. فرزند صالحى که براى او استغفار نماید.
2. قرآنی که از خود به یادگار گذاشته و پس از مرگش خوانده مى شود.
3. چاه آبى که حفر کرده و در اختیار مردم گذاشته است.
4. درختى که غرس کرده.
5. آبى که به جریان انداخته و وقف کرده.
6. روش نیکویى که پس از مرگش مردم به آن عمل می کنند.»[15]
پی نوشت ها:
[1]. مریم، 76
[2]. کهف، 46
[3]. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 9، ص 1443
[4]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 102
[5]. همان، ج 13، ص 319
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 506
[8]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبداللّ?ه، فقه القرآن، محقق و مصحح: حسینی، سید احمد، ج 1، ص 129
[9]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 327
[10]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 4، ص 215
[11]. دیلمی، حسن بن محمد، غرر الأخبار و درر الآثار فی مناقب أبی الأئمة الأطهار(علیهم السلام)، محقق و مصحح: ضیغم، اسماعیل، ص 181
[12]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 5، ص 196
[13]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 21، ص 468
[14]. بیضاوی، عبدالله بن عمر، أنوار التنزیل و أسرار التأویل، تحقیق: المرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 3، ص 283
[15]. ابن ابی جمهور احسایی، محمد بن علی، عوالی اللئالی العزیزیة، ج 3، ص 260
[16] شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 323